کتاب مهربان تر از مرگ اثر دکتر ناصر پروانی از نشر گرایش تازه
دکتر ناصر پروانی ، شاعر و نویسنده ای خیراندیش که تا کنون هفده اثر از وی به چاپ رسیده است ، با همکاری و پشتیبانی مدیر انتشارات گرایش تازه آقای امیر قاصر ، تمام عواید حاصل از فروش کتاب وقف امور خیریه « تهیه لوازم التحریر برای کودکان بی بضاعت » می گردد ، ناصر پروانی مدیر امور پشتیبانی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی و مدیر سابق بیمارستان کودکان مفید ، در حال حاضر مدیر بیمارستان امام حسین است.
درباره کتاب مهربان تر از مرگ
رمان مهربان تر از مرگ در 144 صفحه نوشته شده است و محتوایی عاشقانه و اجتماعی دارد ، در ابتدای رمان داستان با عشقی غلیظ آغاز می شود و پس از گذشت نیمی از کتاب در جریان روزمرگی های زندگی بعد از ازدواج اتفاقاتی نظیر به دنیا آمدن فرزند ، بروز اختلاف با خانواده همسر و … روی می دهد که سبب کشیده شدن داستان به سمت مسائل اجتماعی می شود.
کتاب روی مسائل روانشناختی مانور می دهد و تاثیر مفاهیم اخلاقی همچون « گذشت ، مقایسه ، حسادت ، لجبازی » بر مسیر خانواده را با قلمی رمان گونه به تصویر کشیده است ؛ همچنین به برخی از مسائل پزشکی اشاره شده است.
داستان کتاب مهربان تر از مرگ
مهربان تر از مرگ داستان زندگی یک زوج عاشق را روایت می کند ، زوجی که زندگی خوبی دارند و دیوانه وار یکدیگر را می پرستند « گندم و فرهاد »
داستان با صبح روزی شروع می شود که گندم به سرکار رفته و عصر شده و او به خانه بازنگشته است ، غروب متوجه می شویم گندم در تصادفی وحشتناک جان خود را از دست داده و تمام اعضای بدن او را اهدا کرده اند.
با گذشت یکسال از فوت گندم ، فرهاد هنوز با مرگ او کنار نیامده است و هر روز منتظر همسرش است ؛ هر روز لباس های گندم را به خشک شویی میبرد ، غذا میگیرد ، میز شام را میچیند و تظاهر می کند بالاخره همسرش به خانه باز میگردد.
کتاب شامل پنج فصل است : فصل اول ( جامانده در احساس ) – فصل دوم ( قلبی که بیرون از خاک بود ) – فصل سوم ( وقتی لشکر عشق می تاخت ) – فصل چهارم ( گاهی باران بی رحم هم می بارد ) – فصل پنجم ( انگار می رفت اما می آمد ).
نقد کتاب مهربان تر از مرگ را در یونی مگ بخوانید!
بخشی از کتاب مهربان تر از مرگ
یکی از خوشبختیهای یواشکی من این بود که هر وقت در کمد لباسهامون رو باز میکردم، بیاختیار سرم رو میبردم وسط لباسهای گندم که با وجود تمیزی ومرتب بودن. بوی عطرش دیوونم میکرد. من با اینکه دوتا کمد دیواری توی اتاق خواب بود و منطقا ً به اصرار اصلا باید هر کمد مخصوص لباس یکیمون میشد اما جفت کمد لباسها مشترک بود. تازه نمیدونم وقتی در این کمدها بسته میشد و فضا تاریک میشد، پیراهنهای من و گندم چه لحظات عاشقانهای رو توی تنهایی تجربه میکردن.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.