محصول به سبد خرید اضافه شد
0
شماره تماس : 02128422063
شماره تماس : 02128422062

نویسنده های معروف اما عجیب🖋

دسته‌بندی: مقالات
تاریخ: 16 بهمن 1402
نویسنده های معروف اما عجیب

نوشتن یک فرآیند خلاقانه و شخصی است که شامل بیان افکار، احساسات و تخیل فرد از طریق کلمات است. با این حال، همه نویسندگان هنگام نوشتن از قوانین یا قراردادهای یکسانی پیروی نمی کنند.

برخی از نویسنده های معروف عادات، تشریفات و ترجیحات منحصربه‌فردی و عجیب ایجاد کرده‌اند که ممکن است برای دیگران عجیب و غریب یا تا حدودی غیر قابل باوربه نظر برسد، اما به آنها کمک کرده تا هنر خود را بهبود بخشند و به اهداف خود برسند.

در این مقاله یونی بوک شما را با برخی از عجیب ترین نویسنده های تاریخ و دلایل عجیب بودن آنها آشنا می کند. این نویسندگان نه تنها به خاطر عجیب بودنشان، بلکه به خاطر آثار ادبی بزرگشان که نسل های خوانندگان و نویسندگان را تحت تاثیر قرار داده اند، شناخته شده اند.

چارلز دیکنز:

چارلز دیکنز یکی از مشهورترین و محبوب ترین نویسندگان عصر ویکتوریا بود. او آثار کلاسیکی مانند سرود کریسمس، دیوید کاپرفیلد، الیور توئیست، انتظارات بزرگ، داستان دو شهر و بسیاری دیگر نوشت. او همچنین یک منتقد اجتماعی بود که واقعیت های سخت فقر، بی عدالتی و فساد در زمان خود را افشا کرد.

با این حال، دیکنز نه تنها یک داستان نویس چیره دست بود بلکه او همچنین یک فرد بسیار خاص بود که عادات عجیبی داشت که ممکن است امروز برای ما عجیب به نظر برسد. مثلا:

– او همیشه رو به شمال می خوابید. یا دقیقاً وسط تخت می‌خوابید و بررسی می‌کرد که دست‌هایش از لبه‌ها به یک اندازه فاصله داشته باشند.

– او همیشه وقتی بیرون بود قطب نما به همراه داشت تا بتواند مسیرها را بررسی کند.

– وقتی دور از خانه می‌خوابید، تا آنجا پیش می‌رفت که تخت را به سمت شمال مرتب می‌کرد.

– ظاهراً بی خوابی به او کمک کرده بود و او معتقد بود که خلاقیت و نوشتن او را بهبود می بخشد.

ایزابل آلنده:

ایزابل آلنده یکی از پرخواننده ترین نویسندگان اسپانیایی زبان در جهان است. او رمان هایی مانند خانه ارواح، اوا لونا، عاشق ژاپنی، خانه رویایی و بسیاری دیگر نوشته است. او همچنین یک نماد فمینیستی است که در مورد مسائل زنان مانند جنسیت، خشونت، سرکوب و توانمندسازی نوشته است.

با این حال، آلنده نه تنها یک نویسنده پرکار است. او همچنین یک فرد بسیار وفادار به برخی از سنت های عجیب و غریب بود که ممکن است امروز برای ما غیرقابل باور به نظر برسد. مثلا:

– او کار نویسندگی خود را از 8 ژانویه هر سال از سال 1981 آغاز کرد. چیزی که به عنوان نامه ای به پدربزرگ در حال مرگش شروع شد، تبدیل به خانه ارواح تحسین شده او شد. از آن زمان، او هر کار جدیدی را در همان روز – 8 ژانویه – به عنوان نوعی سنت برای بزرگداشت اولین موفقیت کارش آغاز می کند.

جان اشتاین بک:

جان اشتاین بک یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان آمریکایی قرن بیستم بود. او رمان هایی چون خوشه های خشم را نوشت. او همچنین فعالی بود که از اهدافی مانند حقوق کارگری حمایت می کرد.با این حال، اشتاین بک نه تنها یک نویسنده جذاب بود بلکه او فردی بسیار دقیق بود که ترجیحات عجیبی داشت که ممکن است امروز برای ما جالب توجه باشد. مثلا:

– او همیشه دو دوجین مداد کاملاً تراشیده روی میزش داشت.

-همچنین ترجیح خاصی برای مارک مدادها داشت.

-اندازه تیز شدن مداد ها نیز برای او اهمیت زیادی داشت.

آلدوس هاکسلی:

نویسنده «دنیای شجاع جدید» یک عادت غیر متعارف داشت:

سیب های گندیده. او معتقد بود که رایحه شیرین و ترش این میوه های فاسد مغزش را تحریک می کند و به خلاقیت او دامن می زند. کشوی میز او گنجینه ای از این الهامات معطر بود.

گابریل کولت:

این نویسنده فرانسوی که به خاطر آثار جسورانه خود شناخته می شود، روال صبحگاهی منحصر به فردی داشت. قبل از قرار دادن قلم روی کاغذ، او با دقت “کک” ها را از پشت بولداگ خانگی محبوبش جدا کرد. شاید همین ارتباط صمیمی با طبیعت بود که به خلاقیت او دامن زد.

دن براون:

نویسنده “رمز داوینچی” وقتی با ایده های پیچیده برای نوشته های  هیجانی  خود دست و پنجه نرم می کرد، به روش های مرسوم تکیه نکرد. درعوض، مانند خفاش با چکمه‌هایش، وارونه آویزان می‌شد. شاید این حرکت به او کمک می‌کرد که طرح را از زاویه دیگری ببیند.

ترومن کاپوتی:

کاپوتی که به خاطر هوش تیز و نثر فریبنده اش معروف بود، در حالی که دراز کشیده بود به نوشتن میل داشت. روی کاناپه یا تخت دراز می کشید و مداد را روی سینه اش متعادل می کرد. شاید موقعیت افقی قفل نبوغ ادبی او را باز می‌کرد.

مایا آنجلو:

شاعر و خاطره نویس مشهور رویکرد منحصر به فردی به نوشتن داشت. او وارد اتاق هتل می شد و فقط یک بطری شراب، یک دسته کارت و یک کتاب مقدس می آورد. او معتقد بود این چیدمان مینیمالیستی به او اجازه می‌دهد کاملاً روی کارش تمرکز کند.

انوره دو بالزاک:

این رمان نویس فرانسوی با قهوه تغذیه می شد – نه فقط یک یا دو فنجان. بنا بر گزارش‌ها، بالزاک روزانه 50 فنجان قهوه مصرف می‌کرد تا سیناپس‌های خود را روشن نگه دارد. جلسات نویسندگی او با کافئین، آثاری جاودانه تولید کرد.

باراک اوباما:

 رئیس جمهور سابق ایالات متحده اگرچه از نظر تاریخی عجیب و غریب نبود، تمام خاطرات 760 صفحه ای خود با عنوان “سرزمین موعود” را با دست و با استفاده از یک خودکار و یک دفترچه یادداشت زرد نوشت. ترجیح او برای کاغذ واقعی بر رایانه باعث شد تا پیش نویس های او اصالت خود را حفظ کنند.

نتیجه:

در نهایت هدف از گردآوری این مطلب بیان این موضوع بود که هر آدمی به دور از قضاوت های دیگران میتواند عادات مخصوص به خود را داشته باشد -البته تا آنجایی که به افراد دیگر آسیبی وارد نکند- نتیجه به دست آمده آن چیزی است که در نهایت شما با آن سنجیده خواهید شد. مثل تمام نویشندگان موفقی که بالاتر ذکر کردیم و همه ما با آثارشان آشنایی داریم. این افراد با کتاب داستان های موفقشان و تاثیراتشان شناخته میشوند و نه با عادت هایشان.

برچسب‌ها:

ملیکا نحوی

دیدگاه‌ها

ده + 5 =

رفتن به بالای صفحه